بوی عیدی

 بوی تو

بوی کاغد کاغذ رنگی

بوی تند تپش قلب من از دیدن تو ..

به اینا حواسمو جمع می کنم

با اینا عشقمو محکم میکنم ..(از اینجا دانلود شود!!)

تولدت مبارک !

یا مقلب القلوب

*یه سال دیگه به سرعت برق وباد گذشت و ما موندیم وخودمون و کارهای کرده و نکرده مون. چقدر خوبه که کلاهمون و قاضی کنیم و ببینیم که تو سالی که گذشت کی بودیم و چه کردیم و چی می خواستیم و چی شد.

*نوروز رو دوست دارم که هویت هزاران ساله سرزمنیم و  به یاد من میاره

من آريايي ام!فرزند اهورا!

نماد جاودانه ي آيين مهرورزي و عاطفه هاي سبز رنگ

وارث بيستون و مالک اروند..

من از غربت هامون مي آيم،

از چشمهاي تر خزر

از دلهره ي خليج تا ابد فارسم که نامش را به سخره گرفته اند..


*حال خوشی دارم.. سراغ آرشیو وبلاگهام رفتم تا ببینم سه سال گذشته تواین روزا چه جور بوده حال و هوای خودم و پست هام؛

سال85 یه شعر پست کردم در مورد بهار اما کاملا پاییزی؛ فکر کنم اون روزا بدجور با شخص شخیص زندگی گلاویز بودم !

سال86 خووووب بودم؛ گویا نوروز حسابی هوایی ام کرده بوده !

سال87 هم همینطور- تو آخرین پ ن  ِ آخرین پست سال 87 نوشتم:

 یه چیزی از ته اعماق وجودم بهم میگه سال ۸۸ یه سال فوق العاده میشه ..میگی نه نگا کن.."

به نظرم همینطور هم شد. درسته که اتفاقات بد و خوب زیادی داشت اما همشون فوق العاده بودن.امیددارم اتفاقات بدش دیگه تکرار نشه.

حالا برای سال 89 می نویسم؛ برای سالیان بعد که این وبلاگ حافظه تاریخی من خواهد بود و این شعر ....:


تو نزدیکی که ماهیا به سمت خونه برگشتن

به عشقت راه دریا رو بازم واروونه برگشتن

تو این دینا یه آدم هست که دنیاشو تو می بینه

کسی که پای هفت سینت یه عمره سیب می چینه 

کنار سبزه و سکه؛کنار آب و آیینه

تموم لحظه های شب ,سکوتت هفتمین سینه

توام درگیره تشویشی مثه حالی که من دارم

برای دیدنت امشب ؛ تموم سال بیدارم

هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه

یه حسی تو دلم می گه تو نزدیکی به این خونه...

 

از صمیم دلم از خدا می خوام که تنهامون نذاره ,که اگر نظرلطفش باشه هر اتفاقی خوب و خواستنی خواهد بود.

 

واین دعا از حضرت امیر(ع) که همیشه دوستش داشتم:

 

خدایا ! بر من ببخش نگاه هایی را که نباید و سخنانی را که به زبان رفت ونشاید وآنچه دل خواست ونبایست وآنچه بر زبان رفت و نشایست.... آمین